قربانی فراموش شده ی جنگ
محیط زیست
حفاظت از محیط زیست به ویژه در جنگ یکی از موضوعهای مهم جهانی است؛ زیرا بهره برداری از طبیعت، حفظ کرامت انسانی و تحقق امنیت و عدالت، توسعه و رشد نسلهای آینده، رابطه بسیار نزدیک با حفظ محیط زیست دارد و هر گونه آسیب طبیعت بر زندگی سالم انسانی اثرگذار است.
آثار سوء جنگها بر محیط زیست از هر عامل دیگر خطرناک تر است؛ زیرا در جنگ ها حس ضربه زدن و پیروزی و انتقام جویی از سوی طرفین جنگ سبب میشود که پایبندی به اصول انسانی و بشری فراموش شود ، زندگی و حیات انسانها، به خطر بیافتد و خسارتهای عظیم بر محیط زیست وارد شود. امروزه استفاده از بمبهای ویرانگر و گازهای شیمیایی در جنگها، محیط زندگی انسانها را با آلودگیهای خطرناکی مواجه کرده است. جنگهای متعدد اواخر قرن بیستم و دهه آغازین قرن بیست و یکم، ضمن آنکه اثرات ناخوشایندی بر زندگی بشر به جا گذاشته است ، محیط زیست و منابع طبیعی را مورد هدف قرار داده است .
خشکاندن نیزارها و هورهای جنوب عراق در دهههای 1980 و 1990 و طی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نمونه ای از تخریب عامدانه اکو سیستم برای دست یابی به اهداف سیاسی و نظامی رژیم صدام بود. صدام، دیکتاتور عراق با اعمال سیاستهای جنونآمیز ،زمینه به وجود آوردن پدیده مرگبار گرد و غبار را فراهم کرد تا به اهداف سیاسی و نظامی خود دست یابد. به دستور او در بخش مهمی از نواحی مرکزی و جنوبی بینالنهرین در عراق به عمد سیاست زمین سوخته اجرا شد . او در چارچوب سیاستهای نادرست نظامی خود اجازه داد شنهای صحرای عربستان از جنوب و جنوب غربی عراق تا شهرهای نجف، کربلا و سامرا راه پیدا کند. با دستور صدام سازمان مهندسی ارتش عراق مناطق هورالعظیم را آنچنان سوزاند که حتی نیزارها نیز اجازه رشد در خاکهای چینخورده آن را پیدا نکردند. او با برهم زدن اکوسیستم منطقه، مهاجرت پرندگان را در تالابهای میانی و جنوبی عراق به کلی از بین برد و به بهانه اهداف نظامی بیش از ۱۵ میلیون اصله نخل را در استانهای جنوبی عراق نابود کرد. این روند حتی دامن مراتع و زمینهای کشاورزی بویژه کشت تابستانی زارعان عراقی را نیز گرفت. ارتش عراق در واقع ماموریت داشت تا با مسدود کردن نهرهای جنوبی عراق بر دامنه فرسایش زمینهای کشاورزی عراق بیفزاید ، بویژه در استان بصره و نوار مرزی این استان با ایران در مناطقی همچون شلمچه، تنومه، صالحیه، ابوالخصیب و ام الرصاص تا شبه جزیره فاو، نخلستانها ریشهکن شد و در آنجا انواع مین و تله انفجاری کار گذاشته شد. این روند با آلودگی روزافزون رودخانههای جنوب و مرکز عراق نیز تکمیل شد. طی این جریان انواع مواد خطرناک شیمیایی کارخانههای فرسوده عراق بویژه صنایع نفتی و فاضلاب شهرها و روستاهای این کشور در فرات و دجله سرازیر شدند به طوری که دیدن لکههای بزرگ روغن سوخته، گازوئیل و نفت در ساحل شهر بندری بصره به هیچ عنوان جای تعجب نداشت.
بسیاری از شهرهای ایران و سایر کشورهای منطقه نیز درگیر این بحران شدند و هنوز هم از این بحران زیست محیطی در رنج هستند . در طول جنگ کویت در سال1991 نیز بیش از 700 حلقه چاه نفت توسط نیروهای صدام به عمد آتش زده شد که منابع آبی و دریایی گستردهای را آلوده و هوا را غیرقابل تنفس کرد که متاسفانه هنوز تاثیر آن در منطقه احساس میشود. بعد از این حادثه، در کویت نرخ مرگ و میرها سالانه 10 درصد افزایش پیدا کرد و تنها خبر خوب آن بود که بیش از چهار میلیون تن دوده و گوگرد به ارتفاع بیش از 5 هزار متری صعود کرد در غیر این صورت میتوانست باعث بروز خطرات شدید بالقوهای در آب و هوای منطقهای و جهانی شود. از سوی دیگر رسوب ضخیم نفت و قیرصدها کیلومتر ازسواحل خلیج فارس را پوشاند که براساس برخی گزارشها نفت باعث مرگ حداقل 30 هزار پرنده دریایی شد. علاوه بر آلودگیهای نفتی مطالعات اخیر همچنین نشان داده است که حداقل 100 منطقه در عراق با اورانیوم ضعیف شده و اثرات سلاحهای رادیواکتیو انگلیسی و آمریکایی در طول دو جنگ خلیج فارس، آلوده شده اند.
ازدیگر نمونههای بارز تخریب محیط زیست در جنگها را میتوان درهجوم همه جانبه رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان در سال 2006 مشاهده کرد . طی این تهاجم بسیاری از منابع طبیعی و ثروتهای زیستمحیطی لبنان با آلودگیهای شدید روبرو شد. تهاجم رژیم صهیونیستی به لبنان به قتل عام حدود 1500 نفر که اغلب از غیرنظامیان بودند و نابودی بیش از پانزده هزار منزل مسکونی منجر شد . اما این تراژدی به همین جا ختم نشد، چرا که این جنگ به جهنمی برای محیط زیست و میراث فرهنگی لبنان نیز تبدیل شد. هجوم هوایی رژیم صهیونیستی به نیروگاهی در بیست کیلومتری جنوب بیروت، به بزرگترین نشت نفت در قسمت شرق مدیترانه منجر شد به طوری که حدود پانزده هزار تن یعنی بیش از چهار میلیون گالن نفت سنگین در دریا منتشر شد و در قسمتهای ساحلی لبنان و سوریه گسترش یافت. عمده این نفت در خط ساحلی به طول هفتاد و پنج کیلومتر در لبنان و قسمتهای ساحلی سوریه و ترکیه انتشار یافت و بقیه آن نیز به بستر دریا نفوذ کرد. همچنین در نتیجه این حمله، بیست و پنج هزار تن نفت در این نیروگاه سوخت که منجر به شکلگیری ابری سمی در آسمان و بارش بارانهای آلوده شد. دامنه آسیبهای زیستمحیطی این جنگ به قدری بود که بهبود آن نیازمند گذشت سالهای طولانی است. در نتیجه این حمله، یکی از قدیمیترین سکونتگاههای بشری در جهان یعنی بندر باستانی فینیقیها ٰبه هزاران تن نفت سیاه و غلیظ آلوده شد ؛ بندری که از حمله امپراتوری روم، جنگهای صلیبی و دیگر جنگها سالم مانده بود.
در نتیجه بمباران فرودگاه بینالمللی بیروت، چهل هزار تن نفت سفید آتش گرفت. البته جنایات صهیونیستها منحصر به این جنگ نبوده و نیست . جنگهای خانمانسوز در نوار غزه طی دورههای مختلف منابع آبهای زیرزمینی بیش از یک و نیم میلیون فلسطینی را که برای آشامیدن و کشاورزی به آنها وابسته اند به شدت آلوده کرده است.
یکی دیگر از اثرات مخرب درگیریها و جنگها ، آوارگی انبوه مردمانی است که از خشونت و عدم امنیت فرار می کنند. جا به جایی جمعیت در چنین حد و اندازه ای نه تنها سبب رنج و عذاب مردم و اختلال در فعالیتهای اقتصادی شده، بلکه موجب خسارات شدید به محیط زیست به ویژه در مناطق خشک و لم یزرع یا مناطقی که از لحاظ زیست محیطی در درجه پستی قرار دارند، می شود. آوارگی بیش از ۲ میلیون نفر از دارفور در سودان در سال ۲۰۰۳، موجب بیابان زایی شدید، تنزل کیفیت خاک و بهره برداری بیش از حد از منابع آب های زیر زمینی اطراف اردوگاههای پناهجویان شد .
از آنجا که محیط زیست و منابع طبیعی برای تثبیت صلح و توسعه پایدار حیاتی هستند، ضروری است که مقررات بینالمللی برای جلوگیری از درگیریهای مسلحانه و هدف قرار دادن محیط زیست به هنگام مخاصمات تقویت شود. این درحالی است که ساز و کارهای حقوقی بینالمللی موجود برای جلوگیری از تخریب عامدانه و آلوده کردن منابع طبیعی در زمان جنگ، کافی نیست. گرچه مجمع عمومی سازمان ملل متحد از سال 2001 با تصویب قطعنامهای روز ششم نوامبر هر سال را به عنوان روز بینالمللی پیشگیری از تخریب محیطزیست در جنگها و مناقشات مسلحانه نامگذاری کردهاست تا از این طریق توجه افکار عمومی و بینالمللی را به آثار زیانبار جنگ بر تخریب طولانی مدت محیط زیست، اکوسیستمها و منابع طبیعی جلب کند؛ اما نتایج زیست محیطی جنگهای اخیر نشان میدهد که همین مقررات ناکافی فعلی نیز اغلب نادیده گرفته میشود . درحالیکه انتظار جامعه جهانی از سازمان ملل متحد آن است که بیش از پیش در جهت ایفای رسالت اصلی خود که همان حفظ و ارتقاء صلح پایدار و عادلانه در اقصی نقاط جهان است، تلاش نماید زیرا صلح و امنیت، پیشدرآمد رشد و تعالی جوامع و حفظ محیط زیست در کشورها به شمار میرود. http://news.irib.ir/articles/item/57163-
و باز هم ممنون از حضور همیشگی شما