اهمیت شادی ونشاط در زندگی
اهمیت شادی در زندگی!!!!
در تحقیقاتی که برای سنجش شادی جوامع انجام میشود، دو دسته دلیل اصلی برای شاد بودن یا شاد نبودن یک جامعه عنوان می شود.
برخی تحلیلها حاکی از این است که میزان شاد بودن یک جامعه بستگی به توسعه انسانی آن و بالا بودن امید به زندگی و وضعیت با ثبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارد. بر اساس تحلیلهایی دیگر، شادی یک مسئله فرهنگی وتاریخی است و آنچه در دههها و سدههای متوالی بر یک ملت گذشته است، باعث میشود آن ملت شاد یا ناشاد باشد. البته بر اساس هر دو تحلیل ،ایران در ردههای پایین شاد بودن قرار دارد.
دانشگاه لیسسترانگلستان درپروژهای که با هدف رتبهبندی کشورها از نظر شادی مردمشان تعریف کرد، دانمارک رابه عنوان شادترین کشور دنیا معرفی نمود و دلیل آن را چنین ذکر کرد: ثبات سیاسی، عدم وجود خط فقر در جامعه، عدم وجود بیکاری، فرهنگ کاری راحت و بیتنش، خانوادههای محکم و آمار طلاق بسیار پایین، سرویسهای دولتی خدمات اجتماعی، بیمه همگانی، مدارس و دانشگاههای رایگان با کیفیت آموزشی مناسب، هویت اجتماعی مشخص برای جوانان، طبیعت بکر و معماری شهری زیبا، آلودگی محیط زیست ناچیز، میزان جرم و جنایت ناچیز، امکانات شهرنشینی با کیفیت بسیار بالا، امکان ورزشهای نزدیک به طبیعت مانند کوهنوردی، اسکی و سوارکاری برای همه.
موسسه گالوپ که هر ساله فهرستی از ملتهای شاد دنیا ارایه میکند، در نظر سنجی جدید خود نتایج متفاوتی گرفته است. معیارهای این موسسه متفاوت با معیارهای علمی است. نظرسنجی تازه گالوپ نشان میدهد هفت کشور از ۱۰ کشور شادترین مردم، در آمریکای لاتین قرار دارند.
بیشتر این هفت کشور، کشورهایی هستند که از حیث شاخصهای متداول مناسب بودن زندگی در آنها، وضعیت خوبی ندارند برای مثال، یکی از این کشورها یعنی گواتمالا از دههها جنگ داخلی و بعد از آن از نرخ بالای جنایات سازمان یافته رنج برده و یکی از بالاترین آمار قتل در جهان را دارد. گواتمالا از نظر شاخص توسعه انسانی سازمان ملل که ترکیبی از سه شاخص امید به زندگی، آموزش و درآمد سرانه است وضعیتی شبیه به عراق دارد اما، از نظر شاد بودن مردم، در رده هفتم نظرسنجی گالوپ قرار دارد.
غمگینترین مردم دنیا در سنگاپور زندگی میکنند؛ یکی از مرفهترین کشورهای دنیا که از توسعهیافتهترین کشورهای دنیا نیزهست. بعضی از دیگر کشورهای ثروتمند نیز در انتهای جدول شادمانی قرار گرفتهاند. آلمان و فرانسه با کشور آفریقایی سومالی در رتبه چهل و هفتم شریک هستند.
در بین کشورهای با کمترین میزان شادمانی و نگاه مثبت، قرار داشتن نام چند کشور مانند عراق، یمن، افغانستان وهائیتی جای تعجب ندارد اما، غمگین بودن مردم گرجستان، لیتوانی و ارمنستان طبیعی نیست. ارمنستان از انتهای جدول در رده دوم قرار دارد. آگارون آدیبکیان یک جامعهشناس اهل ایروان میگوید: ارمنیها غمگین بودن را دوست دارند؛ تلخیهای فراوانی در تاریخ ارمنیها وجود دارد. آنها کمتر لبخند میزنند و مشکلاتشان را با دیگران در میان نمیگذارند و از موفق بودن خجالت میکشند.
مردم آمریکای لاتین عادت دارند علیرغم زندگی روزمره ،که ممکن است به نحو خردکنندهای سخت باشد، بر چیزهای مثبتی مثل دوستان، خانواده و مذهب تمرکز کنند. دراین نظرسنجی موسسه گالوپ مانند نظرسنجی سال گذشته اش ایران مورد بررسی قرار نگرفته است اما، سه سال پیش ایران در بین ۱۵۵ کشور، رتبه ۸۱ را به دست آورد که نشان میدهد ایرانیها مردمان شادی نیستند.

به هر حال به نظر میرسد نقش عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در کنار عوامل فرهنگی و تاریخی در شاد بودن یا شاد نبودن یک جامعه تاثیر دارد. وقتی عنوان میشود بیکاری، عدم امنیت شغلی، تورم، خشونت و پرخاشگری، طلاق، اعتیاد، اختلالات روانی و … در ایران رشد نگران کننده ای دارد خود به خود به ریشههای شاد نبودن ایرانیان پی میبریم.
درادامه مطلب با ما همراه باشید.
این در حالی است که اکثر افراد نه دل و دماغ تفریح را دارند و نه امکاناتی برای پرداختن به آن وجود دارد. نتایج یک تحقیق تطبیقی نشان میدهد میزان تنبلی ایرانیان از متوسط جهانی بیشتر است و تنها کشورهای عربی و آفریقایی هستند که بیش از ایرانیان دچار تنبلی هستند. آماری دراین رابطه وجود دارد که نشان میدهد دختران ۱۴ ساله ما طراوت و شادابی شان مساوی زنهای ۴۰ ساله فرانسوی است. وضعیت نگران کننده ای که توصیف شد لزوم اجرای طرحهایی بلند مدت برای کنترل و کاهش عواملی که شادی و تفریح مردم را به مخاطره میاندازد اثبات میکند.
باید توجه داشت که تأمین امنیت شهروندان از هر نظر باعث میشود امکان تفریح و به تبع آن شادی به وجود بیاید. امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، امنیت شغلی، امنیت روانی و … همه میتوانند زمینههای شادی شهروندان را فراهم کنند.
به عقیده جامعهشناسان افزایش نگرانیها بابت وضعیت اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، موجب کاهش شادی در بزرگسالان میشود اما آنچه این کاهش آرامش را تبدیل به یک آسیب اجتماعی میکند این است که رفته رفته این استرس در جامعه رواج پیدا میکند و درنهایت یک جو افسرده در جامعه برپا میشود که این جو افسرده در نقطه مقابل شادی و امید به زندگی جامعه قرار دارد.
در جامعه مردم به دنبال شادی و تفریح هستند که این افراد الگوهای تفریحی خود را مقتضی بر فرهنگ و اعتقادی که دارند، انتخاب و دنبال میکنند لذا طراحی یک الگوی مناسب و مرتبط با جامعه بسیار اهمیت دارد.
فرهنگ دینی و ملی کشورمان تاکید زیادی بر نشاط جامعه دارد و موازیکاری سازمانها در این عرصه یکی از مشکلات اساسی است که باید رفع شود. باید در آموزش و پرورش، رسانه ملی و آموزشهای دینی ما توجه بیشتری به الگوی تفریحی مناسب جامعه صورت بگیرد تا از نعمت فرهنگ غنی ملی و دینی خودمان به نحو مطلوب استفاده کنیم.
کارشناسان اجتماعی، مهمترین شاخصههای یک جامعه شاد را امیدواری، اعتماد اجتماعی، نشاط فردی و جسمانی افراد میدانند. افزایش مشارکت در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، افزایش کیفیت زندگی فردی، خانوادگی و بهرهوری در محیطهای شغلی از مهمترین عوامل افزایش نشاط در جامعه هستند. شادترینها همیشه ثروتمندترینها نیستند.احساس عدالت یا بیعدالتی اقتصادی در جامعه است که نارضایتی را به وجود میآورد.مصرفگرایی ، و انتظاری که ازتبلیغات ایجاد میکنیم و برآورده نشدن آن باعث ناکامی میشود و این ناکامی مهمترین علت ناشادی است. درست است که سطح درآمد خانوادههای ما نسبت به گذشته افزایش داشته اما میزان شادی به شدت کاهش داشته است.
باید دانست که نخستین و بارزترین تاثیر شادی و نشاط در جامعه افزایش ایمنی بدن است .در حالی که افسردگی مصونیت و قدرت نظام ایمنی بدن را در مقابل رویدادها و اتفاقات ناگوار کم میکند. اما شادی به عکس انرژی تازهای به ما میدهد.
دکترعلی اصغر احمدی، روانشناس و عضو هیات علمی گروه روانشناسی دانشگاه تهران در مورد کمبود شادی در جامعه ایرانی میگوید: روزهای عزاداری ما چقدر بیشتر از روزهای میلاد و جشن است. در حالی که در روایات اسلامی داریم که مومن غم خود را پنهان و شادی خود را آَشکار میکند. آنچه مشخص است جامعه ایرانی از بسترها و بنیانهای لازم برای ابراز شادمانی بویژه به شکل گروهی و همگانی برخوردار نیست و علاوه بر این نیز شیوههای شناخته شده و تعریف شده کمتری برای شادمانیهای همگانی در کشور وجود دارد.
این در حالی است که بیگمان شاد بودن یکی از شاخصهها و بنیانهای زندگی مطلوب در هر گروه و جامعهای به شمار میرود و به عبارت دیگر هر قدر مردمی شادتر باشد توان و پتانسیل بیشتری برای تلاش و حرکت به جلو دارند.
همچنین باید به این نکته توجه داشت که با وجود پتانسیلهای گوناگون در کشور سن امید به زندگی در ایران ۷۲ سال است که خود حکایت از فاصله بسیار ما با کشورهای پیشرفته و اروپایی است. در حالی که به نظر میرسد در چارچوب برنامهای اصولی و اصلاح برخی روشها میتوان با یاری گرفتن از رسانههایی همانند صدا و سیما و… به سوی جامعهای شادتر حرکت کرد جامعهای که در کنار شادی بیشتر مسلما نتایج مثبتی از تلاش و حرکت به سمت جلو را همراه خود دارد و همچنین باعث جذب حداکثری جوانان به امور دینی خواهد شد چرا که جوان به دنبال شادی و تفریح است و عدم وجود بسترهای مناسب برای شادی میتواند تبعات بدی را برای جوانان و جامعه به همراه داشته باشد.
دکتر اصغر مهاجری ، آسیبشناس در رابطه با الگوی شادی ، درباره ی، آسیبشناس در رابطه با الگوی شادی، آسیبشناس در رابطه با الگوی شادی، آسیبشناس در رابطه با الگوی شادی تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی بر سطح امید به زندگی در جامعه، خاطرنشان میکند: مذهب در جامعه بسیار مهم است چراکه مذهب میتواند در آرامش قلبی و شادی درونی جامعه تاثیر گذار باشد. علاوه بر مذهب الگو و سبک زندگی در عوامل اجتماعی بسیار مهم محسوب میشود چرا که افراد با انتخاب یک الگو و یک شیوه برای زندگی خود نظام زندگی خود را بر اساس همان الگو تنظیم میکنند و اگر این الگو نامناسب باشد فرد نیز در زندگی خود دچار مشکل و در نهایت کاهش امید به زندگی میشود.
وی ارتباطات شفاف را از دیگر مسائل مهم در گستره عومل اجتماعی برشمرده و میگوید: شفافیت ارتباطات به پایه و بنای خانواده کمک میکند و رابطه بین مردم و حکومت را صمیمانهتر میکند چراکه دورویی و دوگانگیها با خود عدم اعتماد را در جامعه گسترش میدهد و در نهایت این گسترش تنش و استرس در جامعه افزایش پیدا میکند.مهاجری در رابطه با وضعیت اقتصادی و تاثیر مستقیم آن در زندگی و امید به زندگی تاکید میکند: اگر سرمایه اجتماعی کاهش پیدا کند دچار عدم انسجام در روابط اجتماعی میشویم و همین کاهش سرمایه اجتماعی با خود آسیبهای اجتماعی دیگری را به همراه دارد.
علاوه بر وضعیت اقتصادی جامعه رضایت از زندگی زناشویی بسیار مهم است که بیارتباط با سرمایه اجتماعی نیست.به گفته وی افزایش نگرانیها بابت وضعیت اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی باعث میشود که افراد بابت آینده خود دچار استرس شوند و رفتهرفته این استرس در جامعه رواج پیدا میکند و درنهایت یک جو افسرده در جامعه برپا میشود که این جو افسرده در نقطه مقابل شادی و امید به زندگی جامعه قرار دارد. . http://20ist.com
عواملی هستند که باعث کاهش حس شادی در جامعه می شوند. مسلما کاهش ایده آل های شخصی و ایده آل هایی که خانواده و جامعه برای فرد مشخص کرده، در رأس همه عوامل است که از آن جمله می توان به کاهش خودکفایی شغلی، مسکن، عدم کنترل زمان به دلیل عوامل محیطی، احساس دست نیافتن به حقوق شهروندی و اجتماعی، احساس درماندگی، سرخوردگی های معنوی و القای حس عدم کفایت اشاره کرد.
به نظر می رسد شادی، حلقه مفقوده سلامت روان در جامعه ماست؛ جامعه ای که در آن، روش های گوناگونی برای سوگواری به رسمیت شناخته شده اما روش های ابراز شادمانی، بسیار محدود و مبهم است. به نظر روان پزشکان و کارشناسان اکثر مردم ما شاد نیستند. درحالی که در کشورهای حتی بسیار فقیرتر از نظر اقتصادی که شاید قابل مقایسه با ایران نباشند، شادی در تمام جوانب زندگی، خودش را نشان می دهد.
برای تنزل سطح افسردگی جامعه باید بسترشادیهای مناسب و صحیح در جامعه فراهم شود که جهت تحقق این امر دولت و حکومت نقش مهمی را بر عهده دارند. مردم نباید نسبت به آینده خودشان دچار نگرانیهای شدید، استرسها و تنشهای مخرب شوند. باید سیاستهای مناسب و بلندمدتی در زمینه کاهش نابرابریهای اجتماعی در نظر گرفته شود که شفافسازی و تقویت سرمایه اجتماعی از مهمترین راهکارها در این زمینه محسوب میشود.
باید عواملی را برای شاد کردن فرد به جامعه تزریق کنیم. این تزریق می تواند به صورت گفتاری، نوشتاری، رسانه ای یا هر چیز دیگر باشد. طنز، موسیقی، هنر و مطالعات مثبت می تواند این شادی را ایجاد کند. این ابزار هر چند مصنوعی هستند ولی لازمند. bartarinha.ir
در بحث از شادی و نشاط باید توجه داشت آن نوع از نشاط برای جوامع و افراد
مناسب است که اولاً مبتنی بر فرهنگ افراد باشد، ثانیاً اصیل و پایدار بوده و ماندگاری
داشته باشد، بنابراین اصلاح باورهای فرهنگی در خصوص شادی کردن جوانان و زنان ضرورت
دارد.
در فرهنگ ما، بسیاری از مردم شاد بودن
و شادی کردن را بهویژه برای زنان امری ناپسند میدانند، به نظر میرسد که برخی باورهای سنتی
به این امر دامن میزند، مثلاً در فرهنگ ما ضربالمثلهایی مانند، «خنده بیجا،
گریه میآورد» موید همین امر است، از اینرو لازم است که فضای فرهنگی مناسب و مثبت
در جامعه برای احساس شادی در میان جوانان بوجود آید. www.beytoote.com
خودمردم نیزمی توانند با تصحیح روابط با سایر افراد جامعه در کاهش تنشها به یکدیگر کمک کنند که آسانگرایی و بخشش از مهمترین این نمونهها محسوب میشود.جامعهشناسان همگی در این امر اتفاق نظر دارند که شادى براى زیباتر و قابل تحمل کردن زندگى رابطه مستقیمى با ابراز وجود و احساس امنیت دارد . http://20ist.com))