نزدیک بهشت
اینجا نزدیک بهشت است. یکرنگی خانههای روستا جلوهای خاص به طبیعت موجود میبخشد و زیبایی را دوچندان میکند. قرمز کمرنگ همان رنگ عشقی است که مردمان از روزگاران قدیم تابلوی معماری این روستا را با آن رنگ زدهاند. انگار خانهها را بر دیواره کوهها مخفی کرده و روی هم چیدهاند. خانهها طبقه طبقه و پشتبام یکی حیاط و ایوان دیگری است. یاد روستای ماسوله میافتی.
جمعیت ابیانه در حال حاضر 250
نفر و متشکل از 100 خانوار است که نسبت به آمار سال 1345 که جمعیت آن 2181 نفر بوده
کاهش چشمگیری داشته است که این کاهش جمعیت مانند دیگر روستاها نتیجه مهاجرت مردم
به شهرهای بزرگ است. اولین ویژگی ابیانه این است که کوچه بنبست ندارد، دوم؛
استفاده از خاک قرمز برای ساختمانها و بناها، سوم؛ رعایت تنظیم خانواده از سوی
اهالی و آخر این که اینجا با مردمی فرهیخته و باسواد روبهرو خواهی شد. 98 درصد
مردم اینجا باسواد هستند.
گویش مردم ابیانه ریشه اوستایی دارد و ترکیبی است از واژههای پهلوی، اشکانی و هخامنشی. نام ابیانه از واژه ویونا به معنی بیدستان گرفته شده است. در لهجه محلی درخت بید را «وی» مینامند و در زمانهای گذشته در این منطقه جنگلی از درختان بید وجود داشته است. البته هنوز هم این منطقه سرسبزی منحصر به فردی دارد و درختان فراوانی؛ چه آنها که برای تهیه الوار و سوخت استفاده میشوند مانند سپیدار، چنار، صنوبر و بید و چه درختانی که از میوه آنها استفاده میشود مانند سیب، آلو، زردآلو، گلابی گوجه سبز، گردو، بادام، انگور، فندق، گیلاس و آلبالو سرتاسر دشت و باغها را مملو کردهاند.
آنچه مسلم است و با مشاهده نیز میتوان درک کرد، این است که عمده فعالیت مردم ابیانه حول محور کشاورزی است. علاوه بر میوههایی که نام برده شد، گندم و جو به عنوان غلات در این منطقه کشت میشوند. البته محصولات کشاورزی در حد مصرف مردم روستاست و تا حدودی مسافران و توریستهایی که از ابیانه بازدید میکنند. در ساعاتی که اکثر شهرهای ایران هوا بشدت گرم است، هوای ابیانه معتدل و حتی رو به خنکی بود.هوایی بسیار نشاط انگیز که آرزو میکنی ای کاش همه جای ایران در این روزهای گرم سال به این خنکی بود.
یکی از انحصاریترین و کم نظیرترین رسوم ابیانه که شاید هر زن دیگر ایرانی حسرتش را خواهد خورد، لباس محلی زیبای زنان ابیانه است.
گیوه دستبافت، جوراب ساقه بلند کرم رنگ، تنبان (شلواری شلیته به رنگ مشکی که دارای چینهای زیاد است) پیراهن کرتی (نیم تنه یا کت مخمل شال یا ترمه که با حاشیه دوزی از عهد صفوی تا حال مرسوم بوده است) و چارقد (روسریای دارای زمینه سفید با گلهای رنگی که به صورت سه گوش در زیر گلو سنجاق میشود) این پوشش بیاندازه زیباست. زنان ابیانه ناگزیر به استفاده از مانتو و چادر مشکی نیستند و این لباس که طرح و رنگش برگرفته از طبیعت است، بیشک روح تنوعطلب زنان را ارضاء میکند. طراحان و خیاطان لباسهای ملی زنان باید سلیقه را از زنان خوش پوش ابیانه بیاموزند؛ حجابها کامل و لباسها زیبا.
زن ابیانهای فرهنگ و هنر و ایمان خود را در لباس نیز به نمایش میگذارد. مردها نیز لباس محلی دارند. شلواری گشاد و مشکی که در قسمت پایین با طرحهای هندسی گلدوزی شده است. این گلدوزیها در لباسمردان مسن با خطهای ساده و در جوانها به شکل لوزی است. البته در قدیم به جای کت از لباسی به نام سرداری و قبایی تا زیر زانو نیز استفاده میکردند که اکثرا جنس آن شال یا ترمه بود که این پوشش ، اکنون رسم نیست.
باید بگویم ابیانه محل گذر نیست. اصلا نمیتوان این همه راه پرپیچ و خم را پیمود و سکوت پر از صدای طبیعت را با گوش جان شنید و پاکی هوا را با فشار به سینهها فرو برد و ماندگار نشد. ابیانه جای ماندن است، جای زندگی است، جایی برای عریان شدن از شهرنشینی و گناه و آلودگی است.
abyaneh-residence.mihanblog.com